به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «فاکنر در دانشگاه» با ویرایش فردریک ال.گوین و جوزف ال.بلاتنر بهتازگی با ترجمه احد علیقلیان توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شده است.
اینکتاب ۶۰ سال پیش توسط انتشارات داگلاسدِی منتشر شده و مترجمش با ابراز تعجب از اینکه چهطور طی اینمدت به فارسی ترجمه نشده، آن را بازگردانی کرده است. مطالب اینکتاب، نتیجه اقامت فاکنر بهمدت دونیمسال تحصیلی ۱۹۵۷ و ۱۹۵۸ بهعنوان نویسنده مقیم، در دانشگاه ویرجینیاست. در اینبازه زمانی ۳۷ جلسه طولانی در دانشگاه برگزار شد که در آغاز هرکدامشان فاکنر، داستانی کوتاه یا بخشی از رمانهایش را میخواند. سپس حضار شروع به پرسش کرده و فاکنر هم پاسخ میداد.
در جلساتی که گزارششان در اینکتاب آمده، استاتید، دانشجویان و نویسندگان جوان حضور داشتهاند و همهجلسات روی نوار کاست ضبط شدند. نسخه مکتوب ایننوارها سال ۱۹۵۹ منتشر شد.
بهجز یادداشت مترجم، مقدمه چاپ ۱۹۹۵ و پیشگفتار چاپ ۱۹۵۹، کتاب متن ۳۶ جلسه گفتگو با فاکنر را شامل میشود. بهاینترتیب عناوین اصلی اینکتاب از جلسه یکم شروع شده و به جلسه سیوششم میرسند.
مخاطب اینکتاب با نظریات فاکنر درباره نقش نویسنده در جامعه مدرن، شعر و شاعری، نظریه ادبی، نژادپرستی، سیاست، فرهنگ، منابع الهام نویسنده، کتابهایی که خوانده بود، و نویسندگان معاصرش مثل همینگوی، شروود اندرسن، ارسکین کالدول، جان دوس پاسوس و ... آشنا میشود. یکی از موضوعات جالبی که فاکنر در سخنانش در اینسخنرانیها گفته، درباره عاداتش به کتابخوانی و آثاری است که میخوانده است؛ او گفته برادران کارامازوف، عهد عتیق، مادام بوواری و موبیدیک آثاری هستند که هرسال میخواند و هربار چیز جدیدی از آنها میآموزد.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
پرسش: میخواهید از آقای فاکنر چیزی بپرسید؟
پاسخ: هر سوالی که میخواهید باشد. بهنظرم اگر سعی کنید اول سوال را تمرین کنید خیلی خوب نمیشود. خواه بیمعنی بهنظر برسد خواه نه، بپرسید. رودربایستی را کنار میگذاریم.
پرسش: آقای فاکنر، در ژاپن که بودید و با نویسندگان جوان ژاپنی حرف میزدید، آیا مشکلات آنها را همانمشکلات نویسندگان جوان آمریکایی یافتید؟
پاسخ: مطمئنم که اینطور بود اما هرگز ارتباطی با ژاپنیها برقرار نکردم. همه انگلیسی حرف میزدند اما مثل این بود که دو نفر با سرعت تمام در دو سوی پنجرهای شیشهای میدوند. میتوانستید ببینید که دهانشان میجنبد، میتوانستید اجزای چهره آدمها و حرکاتشان را ببینید، اما هیچارتباطی در کار نبود. و بعد ناگهان مسیرها جدا میشد و یکی از اینراه میرفت، و همین. هیچ ارتباطی نبود. مطمئنم که مشکلات آنها همین مشکلات بود اما کشورشان خیلی متفاوت بود. فرهنگشان فرهنگ فرایند فکر است، نتیجه مهم نیست، صدای حرکت چرخها درست بود و این برای من، برای هر غربی، کاملا بیگانه است، اما هرگز با ژاپنیها ارتباط برقرار نکردم. اما کاملا مطمئنم که مشکلاتشان همان مشکلات من بود و اگر میتوانستیم با هم حرف بزنیم هر دو از آن، نفع میبردیم، اما اصلا نمیتوانستیم.
اینکتاب با ۳۶۸ صفحه، شمارگان هزار و ۸۰۰ نسخه و قیمت ۶۹ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.
نظر شما